بازدید امروز : 505
بازدید دیروز : 62
خوف از خدا یعنی چی؟ یعنی از عذاب بترسیم؟
در قرآن درباره چهارمین ویژگى بندگان خاص و ممتاز خداوندچنین مىخوانیم: «والذین یقولون ربنا اصرف عذاب جهنم ان عذابهاکان غراما انها سائت مستقرا و مقاما» بندگان ممتاز خداوندرحمان کسانى هستند که مىگویند پروردگارا عذاب دوزخ را از مابرطرف گردان که عذابش سخت و پردوام است قطعا دوزخ جایگاه ومحلى بد براى اقامت است.
خداوند در این آیه به چهارمین ویژگى بندگان ممتاز الهى اشارهکرده است که عبارت از «خصلتخوف و خشیت از خدا» است، بهعبارت روشنتر آنها از کیفر نافرمانى خدا به شدت مىترسند واعتقاد راسخ دارند که نافرمانى خدا به معنى اطاعت از فرمانشیطان است و چنین کارى موجب عذاب الهى، و دخول در دوزخ خواهدشد. آنها آن چنان خائف و هراسناک از پیامدهاى گناه و عذاب دوزخهستند که این حالت درونى خود را ابراز نموده و با کمال خضوعدستبه دعا برمىدارند و از درگاه خدا مىخواهند که مشمول عذابسخت دوزخ که براى مجرمان آماده شده نشوند. آنها طبعا ازعواملى که موجب عذاب است پرهیز نموده، و با اجراى فرمان الهى وانجام دستورهاى خدا، رحمتسرشار الهى را به سوى خود جلب و جذبمىکنند، و این حالتبراى آنها دائمى است و لحظهاى از خوف خدافاصله نمىگیرند. آنها وعید الهى را به شوخى نمىگیرند مثل بعضىکه مست و مخمور غرور و غفلت هستند و به اصطلاح دل به دریانمىزنند.
و نمىگویند: بادا باد، رحمتخدا وسیع است.
به این افراد که این گونه تصور مىکنند باید گفت:
اى که تو را گشته جهل مشت و گریبان
چشم بپوشیدهاى ز دین و ز ایمان
هیچ نیندیشى از عذاب قیامت
هیچ نپرهیزى از شراره نیران
رفته به گوشت که کردگار کریم است
صاحب عفو است و لطف و رحمت و احسان
لیک ندانى که مىکشد سوى دوزخ
معصیت کردگار و طاعتشیطان
خوف به معنى ترس و وحشت درونى است، از این رو اهرمى درونىبراى ترک گناه و هر گونه جرم محسوب مىشود، مثلا خوف و ترس ازقانون، دادگاه، جریمه، زندان و تعزیرات حکومتى باعث مىشود کهانسان مرتکب جرم نشود، تا مبادا گرفتار این کیفرها گردد.
بنابراین خوف از خدا به معنى ترس از ذات پاک او نیست. بلکه به معنى خوف از قانون و عدالت او است. این خوف نیز ازمقایسه اعمال خود با عدل الهى حاصل مىشود، بنابراین خوف یکناراحتى درونى از مجازاتى است که بازتاب گناه و ترک اطاعتخدا توسط انسان مىباشد.
نکته مهمی که باید حتما بدانیم :
انسان مؤمن باید بینخوف و رجا باشد، هم امیدوار به رحمت الهى باشد و هم از مقامالهى بترسد. راه اعتدال همین است و اگر یک طرف را برگزیند ودیگرى را رها کند خطر آفرین است، زیرا اگر تنها امیدوار باشد،مغرور شده و به امید وسعت رحمت الهى، مرتکب هر گناهى مىشود. واگر تنها خائف باشد، کار او به یاس و ناامیدى منتهى مىشود. وچنین حالتى، انسان را افسرده و وامانده مىکند و از نشاط، رشد وحرکت محروم مىسازد.
بر همین اساس، مطابق روایات بسیار، پیامبر(ص)وامامان(ع)فرمودهاند که انسان با ایمان بین خوف و رجا زندگىمىکند و هر دو خصلت را به طور مساوى و معادل دارا مىباشد. برهمین اساس امام صادق(ع)فرمود: پدرم(امام محمدباقر) مىفرمود:
«انه لیس من عبد مؤمن الا و فى قلبه نوران; نور خیفه و نوررجاء، لو وزن هذا لم یزد على هذا، ولو وزن هذا لمیزد على هذا»هیچ بنده مومنى نیست مگر اینکه دلش داراى دو نور است: نور ترسو نور امید. اگر هر یک از این دو در مقایسه با دیگرى سنجیدهشوند هیچ کدام بر دیگرى برترى نمىیابند.
مرحوم شیخ صدوق(ره)در کتاب خصال، خوف را از نظر قرآن پنجگونه دانسته و براى هر یک از آن، به ذکر آیهاى پرداخته است; آنپنج نوع عبارتند از:
1 خوف
2 خشیت
3 وجل
4 رهبت
5 هیبت.
آنگاه مىگوید: خوف براى گناهکاران است. خشیتبراى عالمان است.وجل(هراس دل)براى تسلیم شدگان متواضع است. رهبتبراى عابداناست. و هیبتبراى عارفان مىباشد.
و در توضیح مىگوید: خوف به خاطر گناهان است. خشیت همان ترس وهراس به خاطر احساس کوتاهى در انجام وظیفه است. وجل و هراس قلببه خاطر ترک خدمت است.
رهبتبه خاطر احساس تقصیر در عبادت مىباشد، و هیبت ترس وهراس از شکوه نامتناهى الهى به خاطر شهود حق هنگام کشف اسراراست...»
ارزش خوف در گفتار پیامبر(ص)و امامان(ع)
نظر به اینکه خصلتخوف از عظمتخدا، عامل نیرومندى براىتهذیب و تکامل است، و اگر عمیق و شدید باشد هرگونه دستاندازهاى جاده کمال را از سر راه انسان برمىدارد، در گفتارپیامبر(ص)و امامان معصوم(ع)از آن بسیار تمجید شده، و به همیناندازه نداشتن خوف نکوهش شده است. در این راستا نظر شما را بهچند سخن از آنها جلب مىکنیم:
1 رسول خدا(ص)فرمود: «اعلى الناس منزله عندالله اخوفهممنه» ارجمندترین انسانها از نظر مقام در پیشگاه خدا، آنانهستند که بیشتر از مقام خدا هراسان هستند.
2 امیر مومنان على(ع)فرمود: هنگامى که قیامتبرپا مىشود،منادى حق چنین ندا مىکند: «ایها الناس ان اقربکم الیوم منالله اشدکم منه خوفا» اى مردم! امروز مقربترین شما در پیشگاهخداوند، آن کسى است که در دنیا بیشتر از دیگران از عظمتخداترسان بود.
3 امام صادق(ع)فرمود: «لایکون العبد مومنا حتى یکون خائفاراجیا» عبد خدا به درجه کمال ایمان نمىرسد، مگر اینکه داراىدو خصلتخوف و امید باشد.
البته روشن است که خوف راستین آن است که موجب اطاعت و ترکمعصیتشود، و نشانههاى آن در عمل آشکار گردد، و گرنه خوف کاذب،پوچ و بىاثر خواهد بود.، برهمین اساس، امام صادق(ع)فرمود: «منعرف الله خاف الله، و من خاف الله سخت نفسه عن الدنیا» کسى کهخدا را بشناسد، از عظمت او مىترسد و کسى که از خدا بترسددلبستگى به دنیا نخواهد داشت.
4 یکى از اصحاب امام صادق(ع)مىگوید به آن حضرت عرض کردم:
بعضى گناه مىکنند و مىگویند ما به رحمتخدا امیدوار هستیم! وهمواره این گونه مىاندیشند تا مرگ آنها فرا مىرسد(و با اینحالت مىمیرند، آیا از امید خود نتیجه مىگیرند؟
امام صادق(ع)فرمود: این گونه افراد، اشخاصى هستند که در میانآرزوها مىلولند، اینها دروغ مىگویند; اینها امیدوار نیستند،هرکس به چیزى امیدوار باشد، آن را طلب مىکند و هر که از چیزىبترسد، از آن بگریزد(اینها که چنین نیستند در حقیقت از خدا روىگردانده و به موجبات عذاب که گناهان است روى آوردهاند).
5 امام باقر(ع)فرمود: «لاخوف کخوف حاجز، و لا رجاء کرجاءمعین» هیچ خوفى، همانند خوفى که بازدارنده از گناه است، ارزشندارد، و هیچ امیدى مانند امید کمک کننده(به توبه و عواملنجات)ارجمند نیست.
6 امیر مومنان على(ع)فرمود: «العجب ممن یخاف العقاب فلمیکف، و رجا الثواب فلم یتب»مایه تعجب است آن کسى که از عقاب الهى مىترسد، ولى خود را ازگناهان کنترل نمىکند، و نیز امید به ثواب و پاداش الهى دارداما توبه نمىنماید!
نتیجه :
از مطالب بالا استفاده مىکنیم که خصلتخوف، از ویژگىهاى ممتازبندگان خاص خداوند رحمان و از ارزشهاى سازنده و والاى انسانىاستخوف تنها به زبان و حالت نیست، بلکه خوف کامل آن است کهآثارش در عمل دیده شود و عامل نیرومند و اهرمى قوى براى دورىاز گناهان گردد. مراحل عالى خوف آن است که انسان در مناجات وراز ونیاز در دل شب، به تضرع و ناله و گریه پردازد و با نهایتخضوع، دل به خدابسته و خود را ذرهاى بى مقدار در برابر مقامعظیم و نامتناهى خداوند بداند. انسان مؤمن هم خائف است و همامیدوار، به طورى که این دو خصلت را به طور مساوى در وجود خودمىپروراند و با این دو پر در فضاهاى ملکوتى به پرواز در مىآید:
و با این دو نور، دلش را نورانى و روح و جانش را سرشار از پاکىو صفا مىنماید.
مساله تعادل خوف و رجا به قدرى مهم است که در روایات اسلامى،مساله ناامیدى که ضد رجاء است و همچنین احساس ایمنى از عذابالهى که ضد خوف است، به عنوان دو گناه از گناهان کبیره عنوانشده است. چنان که در روایت صحیح نقل شده: «عمروبن عبید» نزدامام صادق(ع)آمد وعرض کرد: مىخواهم گناهان کبیره را که در قرآنذکر شده بدانم، امام صادق(ع)نوزده گناه برشمرد و براى هر یک ازآنها آیهاى از قرآن به عنوان شاهد ذکر کرد، احساس ایمنى ازعذاب الهى و همچنین ناامیدى را به عنوان دو گناه از این نوزدهگناه برشمرد و چنین فرمود: «بعد از شرک به خدا (دومین گناهکبیره) یاس و نومیدى از رحمتخدااست، چنان که خداوند مىفرماید:
«انه لایباس من روح الله الا القوم الکافرون» کسى جز مردم کافراز رحمتخدا نومید نشود.
سپس فرمود بعداز آن(یعنى سومین گناه کبیره)احساس ایمنى ازمکر و عذاب خدا است(یعنى عدم خوف از خداستچنان که قرآن مىفرماید: «فلا یامن مکرالله الا القومالخاسرون» کسى جز مردم زیانکار از مکر و عذاب خدا ایمننمىشود.
موفق و موید باشید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید